-
یادگار
شنبه 11 شهریورماه سال 1385 12:40
آنچه می ماند به نامم یادگار یک ، کتاب یادتن دو هم کغار نه پسر نه دختر و همسر بود این دو باشند حاصلم از روزگار این دوتا تنها فقط مال منند شمه ای از حال و احوال منند من مسافر هستم و من می روم این دوتا ردی به دنبال منند گر که مقصودت شناخت بنده است بنده ای کز این جهان دل کنده است رهنمایت این دو مکتوب من است این دو تا کز...
-
.
شنبه 11 شهریورماه سال 1385 12:35
-
عشق
پنجشنبه 9 شهریورماه سال 1385 10:55
تنها بلم نجات عشق است و بس دیگر راهوار ها را ، رها کن از آنان مباش که چون دیوژن با چراغ در روز روشن به دنبال خویشتن خویش می گشت تو، خود گمشده ی خودی خود را دریاب تا گمشده ات ،آهسته و آرام چون سایه در جانت حلول کند. *** آنگاه من از گل واژه های عشق گردنبندی زرین برایت هدیه خواهم آورد تا در شب زفاف بر بلورین گردنت...
-
زبان و هویت
پنجشنبه 2 شهریورماه سال 1385 00:24
ظریفی می گفت :فلانی تو چرا از میان این همه سوژه که اطرافمان فراوان ریخته اند آمده ای و زبان را برگزیده ای مگر در آن چه دیده ای که رهایش نمی کنی؟ گفتم : اگر جایگاه و موقعیت زبان و نقش آن در اجتماع انسانها بدانیم جا دارد بیشتر از اینها بدان بپردازیم . گفت : مثلا چه جایگاهی ؟ گفتم : قبل از هر چیزی آدمی بیشتر اطلاعات...
-
...
یکشنبه 29 مردادماه سال 1385 00:55
موضوعی که همیشه مرا رنج می داد جفائی بود که به فرهنگ ، سنن ، آداب وبیشتر به زبان و گویش ، ساحل نشینان از پی توسعه نا همگون و شتابان به وجود آمده بود ، رشدی بادکنکی ، کاریکاتوری ، معیوب و برون زا . نتیجه ی توسعه سیل مهاجرت مهار گسیخته ای بود که ترکیب جمعیتی ، ساختار شهری ، بافت فرهنگی ما را دچار آشفتگی نمود ، تا جائیکه...
-
پروند
یکشنبه 22 مردادماه سال 1385 13:20
گپ پروند یتا رازن نه سربسته ، که سر وازن کسی حرفش افهمت که رفیک راه و ، همرازن با پوزش از تاخیر بهتر آن بود که خلاصه تعریفی از واژه پروند ارائه کرده باشم . عکس از احمد بازماندگان قشمی پروند همانگونه که در تصویر مشخص است ،وسیله ای است جهت صعود از بلندای درخت رشید خرما ، تا سرپنجه های نیاز از پنگهای آویخته، شهد شیرین...
-
...
چهارشنبه 18 مردادماه سال 1385 17:34
صفیر درد بر پوست شب خراش ناخن بر دیواره ی سکوت انفجار حباب در بن بست اندیشه هذیان مستی در سلول رو بغروب ردّ پرواز در افق تولد اوهام در بستر نرم منطق شیار اندیشه از تهاجم باد گذر تفکر از میدان مین شعاع اندیشه در لجن حضور کابوس در کمینگاه تمنا هراس آهو بچه ای از بوی علف تصویر تکرار در تابلو نقاشی فرار کسی به تنهایی صدای...
-
پس از سلام
یکشنبه 15 مردادماه سال 1385 18:09
به نام دادار قرار گذاشتم دغدغه های ذهنی و دلمشغولیهایم را قلمی نمایم . اما پس از تاملی مجدد در این خیالم که دل مشغولیهای من آنگاه می تواند برای دیگران سودمند باشد که مخرج مشترک داشته باشد ، که می باید حرف و درد دل آنها باشد . واقعا نمی دانم چند درصد از مخاطبین من با درد و رنج ناشی از فقر و نداری و تبعات جانکاه و...
-
...
سهشنبه 10 مردادماه سال 1385 23:24
به نام دادار دریاب مرا به نام تو آغاز کرده ام با بال واژگان تو پرواز کرده ام این دفتری که گشوده است روبه روی من ای نازنین بنام تو من باز کرده ام مدتها بود در این خیال بودم که مجموعه نوشته هایم در نشریات محلی را اعم از شعر و مقالات ، در یک جا جمع آوری نمایم . این موضوع را با دوستی که خود وبلاگنویس هستند در میان نهادم ....